» اخبار استان » کدام ویژگی‌های اخلاقی حاج قاسم را به محبوبیتی مثال‌زدنی رساند؟
اخبار استان - تیتر یک - سیاسی

کدام ویژگی‌های اخلاقی حاج قاسم را به محبوبیتی مثال‌زدنی رساند؟

دی ۱۲, ۱۴۰۲۸:۴۷ ق٫ظ 60

شخصیت کاریزماتیک حاج قاسم سلیمانی در جنگ، از او نابغه‌ای کم‌نظیر برای برنامه‌ریزی در بر هم کوبیدن دشمنان در میادین نبرد ساخته بود که با آوازه‌ای که در کشور و در رسانه‌های دنیا داشت، هیچ‌گاه دچار غرور و تکبر نشد.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «حرف رک»، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در روز‌های آغازین دفاع‌مقدس، جوانی از خطه کرمان پای در میدان نبرد گذاشت که طی چهل سال با بهره‌گیری از ایمان، شجاعت، هوشمندی و تیزبینی خود، به‌گونه‌ای در مسیر کمال پیش رفت که سرانجام سکه تأسیس یک مکتب به نام او توسط رهبر معظم انقلاب زده شد.

هر انسان آگاه و منصفی، فارغ از اندیشه سیاسی یا اجتماعی‌اش، گواهی می‌دهد که این عبارت پرمغز و دقیق به‌حق شایسته سردار بزرگ اسلام، سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی است. مکتب سلیمانی، امروز مکتب بزرگی است که می‌تواند هر یک از جوانان این سرزمین را به سلیمانی دیگری تبدیل کند.

اما به‌راستی یک انسان باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد تا مکتب‌ساز شود؟ واقعیت آن است که هرگاه انسان از مدار فردیت خارج شود و سعه وجودی‌اش به اندازه‌ای گسترش یابد که بر نفوس انسان‌ها تأثیری قابل‌توجه در مسیر کمال بگذارد، در واقع به یک مکتب تبدیل شده است. سردار عزیز دل‌ها، شهید حاج قاسم سلیمانی، سرباز مخلصی در راه خدا بود که توانست جهانی را دگرگون کند. در این مقاله برخی از ویژگی‌های این سردار رشید حماسه‌ساز را بررسی می‌کنیم.

ایمان به خدا
سردار سپهبد شهید سلیمانی، نمونه عینی انسان مؤمن به خدا بود که تمام ویژگی‌های مؤمن را می‌توان در او یافت. داشتن زندگی هدفمند، خشوع در نماز، امانتدار، وفادار به پیمان، توکل به خدا، پناه دادن به دیگران و یاری کردن مردان خدا، پاکدستی و اطاعت از خدا و رسول و نپذیرفتن ولایت کافران، جهاد با مال و جان، در برابر کافران سخت و در برابر یکدیگر مهربان و حکم کردن به عدالت را می‌توان در جزء به جزء زندگی این شهید عزیز مشاهده کرد. ایمان به خدا بود که او را شجاعانه تا خط مقدم نبرد با داعش می‌برد، بی‌آنکه ذره‌ای ترس یا تردید به‌خود راه دهد. سردار سلیمانی، در حقیقت بسیار شبیه صعصعه بن صوحان، صحابی خاص امیرالمؤمنین علیه السلام بود؛ خفیفَ ألمؤنَه و کثیرَ ألمَعوُنَه؛ مردی سبکبار و کم هزینه، اما بسیار کمک‌کار و پُرارزش.

اخلاص
اخلاص را می‌توان یکی از مهم‌ترین فضائل اخلاقی، بلکه اصلی‌ترین فضیلت اخلاقی دانست که انسان به آن نیاز دارد. حقیقت اخلاص، انجام دادن عمل برای خدا و به انگیزه تقرّب به اوست؛ چنان‌که خداوند در قرآن می‌فرماید: «قُل اِنَّ صَلاتی و نُسُکی و مَحیای و مَماتی لِلّهِ رَبِّ العالَمین». راز محبوبیت سردار سرافراز شهید حاج قاسم سلیمانی نیز در اخلاص اوست. رهبر معظم انقلاب بار‌ها او را با صفت «اخلاص» معرفی کرده‌اند. ایشان در دیدار با خانواده این شهید با عظمت فرمودند: می‌بینید مردم چه کار دارند می‌کنند برای حاج قاسم؛ این برای شما تسلّاست… بدانید که مردم قدر پدر شما را دانستند و این ناشی از اخلاص است؛ این اخلاص است. اگر اخلاص نباشد، این جور دل‌های مردم متوجّه نمی‌شود. دل‌ها دست خداست؛ اینکه دل‌ها این جور همه متوجّه می‌شوند، نشان‌دهنده این است که یک اخلاص بزرگی در آن مرد وجود داشت.

درجه اخلاص او تا آنجاست که وقتی دخترش برای حل مشکلی که در دانشگاه برایش ایجاد شده بود، با ایشان مشورت می‌کند، چنین جواب می‌شنود: «مبادا خودت را در دانشگاه معرفی کنی که من، دختر سردار سلیمانی هستم.»

تواضع و فروتنی بسیاری که در مقابل مردم داشت، برگرفته از اخلاص بی‌پایانش بود. این تواضع و فروتنی تا آنجا بود که حتی دشمنان نیز به آن معترف بودند؛ چنان‌که علی صوفان، مأمور ویژه سابق FBI درباره تواضع و فروتنی او می‌نویسد: در حالت عادی، قدرتمندترین سرباز خاورمیانه، از تند و خشن سخن گفتن پرهیز می‌کند. مانع انجام هر اقدامی برای ستایش قهرمانی‌هایش می‌شود؛ به‌عنوان مثال اجازه نمی‌دهد طرفدارانش دستش را ببوسند.

ساده‌زیستی
شهید حاج قاسم سلیمانی انسان وارسته و زاهدپیشه‌ای بود که هیچ‌گاه به‌دنبال پست و مقام‌های دنیوی نبود و اگرچه می‌توانست با استفاده از موقعیت و جایگاه خود امکانات رفاهی فراوانی را برای خود و خانواده‌اش فراهم کند، اما ساده‌زیستی و نزدیک بودن به عامه مردم را برگزید. سردار سلیمانی انسانی از دنیا بریده و آخرت‌گرا بود. حضور پیوسته و مداوم او در میدان جهاد و شهادت حاکی از این است که وی از دنیا دل کنده بود و تعلقی به دنیا و آنچه در آن وجود دارد، نداشت و خود را برای حضور در محضر پروردگار از طریق شهادت آماده کرده بود. از همین رو بود که وقتی به او پیشنهاد کردند که کاندیدای انتخاب ریاست‌جمهوری شود، گفته بود: «من نامزد گلوله‌ها و نامزد شهادت هستم. سال‌هاست در این جبهه‌ها به‌دنبال قاتل خودم هستم، امّا او را پیدا نمی‌کنم.» او به‌دنبال هیچ پست و مقام دنیایی نبود و اگرچه زندگی‌اش مانند مردم بسیار ساده و بی‌آلایش بود، اما عملکرد و رفتارش بی‌مانند بود.

ولایتمداری
ولایت، ارزنده‌ترین نعمت الهی است که به بشر ارزانی شده و اکمال دین و اتمام نعمت است: «اَلْیوْم اَکملْتُ لَکمْ دینکمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتی.»
در حدیثی از پیامبر اسلام صلی‌الله علیه و آله آمده است: «مَنْ رَزَقَهُ‌الله حُبَ الْأَئِمَّه مِنْ اهل‌بیتی فَقَدْ أَصَابَ خیرَ الدُّنیا وَ الْآخرَه فَلَا یشُکنَّ أَحَدٌ أَنَّهُ فِی الْجَنَّهِ؛ [١٤]اگر خدای متعال کسی را به این رزق برساند که محبت ائمه از اهل‌بیت مرا در سفره او قرار دهد، به تمام خیر دنیا و آخرت راه پیدا کرده است». سردار بزرگ اسلام، به واقع مصداق کاملی بر این حدیث شریف بود. از عمق جان، شیفته اهل‌بیت عصمت و طهارت: بود.

اعتقاد و ارادت و عشق به خاندان رسالت، در اعماق وجودش رسوخ کرده بود. پیوسته متوسل به آن اختران تابناک آسمان امامت و ولایت بود. هر گاه به زیارت مضجع شریف یکی از معصومین: تشرف می‌یافت، سُکر و نشئه حلاوت حضور در جوار مرقد مطهرشان، روح آسمانی‌اش را جلا می‌بخشید و بهجت و سروری تام و تمام جان شیفته‌اش را فرامی‌گرفت. مجلس عزای حسینی را بر پا می‌کرد و خدمت در روضه سیدالشهدا علیه السلام را برای خود، افتخاری بس بزرگ می‌دانست. برای برگزاری جلسات اهل‌بیت علیهم السلام اهتمام ویژه‌ای داشت؛ به‌گونه‌ای که شخصاً در این جلسات حضور پیدا می‌کرد، مقابل درب ورودی بیت الزهرا علی‌ها السلام می‌ایستاد و به عزاداران خوش آمد می‌گفت.

مبارزه با استکبار
استکبارستیزی برخاسته از ویژگی مخالفت اسلام با هرگونه ظلم و ستم علیه دیگران و نیز ستم‌پذیری است. شهید حاج قاسم سلیمانی نه‌تن‌ها پرچمدار و نماد مبارزه با استکبار جهانی، بلکه یک تفکر استکبارستیزی بود. او شاگرد ممتاز مکتب روح‌الله بود که در مبارزه با استکبار، مرز نمی‌شناخت، از دفاع‌مقدس تا جنگ ٣٣روزه در لبنان و جنگ ٤٨ ساعته در نوار غزه، برایش میدان مبارزه با ظلم و استکبار بود. وجود و حضورش در صحنه‌های مبارزه با استکبار جهانی و ارتجاع عربی، همه سرمایه‌گذاری‌ها و توطئه‌ها علیه دنیای اسلام را خنثی می‌کرد. هنر او تبدیل «تهدید» به «فرصت» بود. در شاهکاری بی‌نظیر، پروژه خطرناک «دولت اسلامی عراق و شام (داعش)» را نابود و آن را به فرصتی برای اتحاد امت اسلامی تبدیل کرد. در جنگ‌های ٣٣روزه، ٢٢روزه، هشت روزه، سه روزه و… با طراحی‌های هوشمندانه و حمایت فکری و میدانی، دشمن صهیونیستی را به تسلیم در برابر رزمندگان فلسطینی و لبنانی وادار کرد، هسته مقاومت را در کشور‌های سوریه و عراق بنیان گذاشت و با سازماندهی، آموزش و ایجاد اتحاد و انسجام میان نیرو‌های رزمنده در برخی کشور‌های اسلامی، روحیه خودباوری را به رزمندگان مسلمان تزریق کرد و آنان را به میدان‌های مبارزه با استکبار و صهیونیسم و سلفی گری کشاند.

دفاع از مظلومان
سردار بزرگ اسلام، شهید حاج قاسم سلیمانی، رزمنده‌ای بود که حتی لحظه‌ای برای دفاع از مظلومان و نبرد با تکفیری‌ها و ایادی تحجر از پا ننشست. شخصیت کاریزماتیک وی در جنگ، از او نابغه‌ای کم نظیر برای برنامه‌ریزی در بر هم کوبیدن دشمنان در میادین نبرد ساخته بود که با آوازه‌ای که در کشور و در رسانه‌های دنیا داشت، هیچ‌گاه دچار غرور و تکبر نشد؛ بلکه با کمال تواضع و فروتنی در میان همرزمانش حضور پیدا می‌کرد و در تمام صحنه‌های اجتماعی، بدون اندک احساس غروری حضور می‌یافت.

فراجناحی بودن
شهید حاج قاسم سلیمانی، نمونه بارزی از مسلمانی بود که در خدمت به مردم، به هیچ حزب و گروهی وابسته نبود. خود را متعلق به همه ملت می‌دانست و هر جا که می‌رفت، چنین وضعیتی داشت. در هر مسئولیت که قرار می‌گرفت، کاملاً به این مسئله پایبند بود. او تبلور مردی بود که برخلاف بسیاری دیگر، تمایلی به وسوسه‌های سیاسی یا طرفداری از یک جناح خاص پیدا نکرد و سرمایه‌ای متعلق به همه ملت ایران بود؛ چنان‌که در وصیت نامه‌اش به سیاسیون کشور می‌فرماید: «در دوره حکومت و حاکمیت خود در هر مسئولیتی، احترام به مردم و خدمت به آنان را عبادت بدانند و خود، خدمتگزار واقعی [و]توسعه گر ارزش‌ها باشند، نه با توجیهات واهی، ارزش‌ها را بایکوت کنند.» راز ماندگاری انسان‌های پر مهابت این روزگار، تعلق نداشتن به جناحی خاص است. شهید حاج قاسم سلیمانی، هرگز اجازه نداد جناحی او را مصادره کند؛ زیرا خودش را سرباز امام زمانش می‌دانست و تنها به امنیت و منافع ملی می‌اندیشید. خط قرمزش اسلام، ایران، انقلاب اسلامی، نظام، ولایت فقیه و رهبری و مقاومت بود.

محبوبیت جهانی
او مرد عمل بود. در دوران دفاع‌مقدس، با تمام وجود در تمام صحنه‌ها حاضر بود و بعد از آن نیز جهاد و مبارزه را به هیچ دلیلی و بدون هیچ چشم داشت سیاسی کنار نگذاشت. خود را به هیچ دسته، باند و گروهی محدود نکرد و به همه جریانات درون نظام، صمیمانه وفادار بود و به همه احترام می‌گذاشت. از همین رو بود که همگان نیز او را دوست داشتند و به او احترام می‌گذاشتند. در صحنه بین‌المللی و جهانی نیز از محبوبیت فوق العاده‌ای برخوردار بود؛ زیرا نماد حضور یک مجاهد انقلابی در عرصه بین‌الملل بود که همه جریانات سیاسی بین‌المللی از او به‌عنوان کسی که صلح و آرامش منطقه را از طریق دفع اشراری مثل داعش دنبال، و هزینه‌های زیادی را تحمل کرد تا بتواند با ریشه کن کردن عوامل شرارت، صلح و امنیت را به منطقه برگرداند، یاد می‌کنند.

او در مقابل مردمان، انسانی متواضع و خاکسار بود تا آنجا که وقتی از منزل یکی از اهالی سوریه به‌عنوان مقر برای مبارزه با داعش استفاده می‌کنند، پس از شکست داعش، برای اهالی آن خانه نامه‌ای می‌نویسد و ضمن حلالیت گرفتن از آن‌ها، آدرس منزل و شماره تلفن خود را برایشان یادداشت و آن‌ها را خانه خود دعوت می‌کند.

بدرقه بی‌سابقه پیکر پاک او و همرزمانش، گویای آن است که او اکنون فراتر از یک قهرمان، به یک گفتمان تبدیل شده است.

انتهای خبر/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×