با پای دل رفتن و بیدل برگشتن
به گزارش پایگاه خبری حرف رک؛ پیادهروی اربعین و کربلا سفری از جنس دل است، سفری که دعوتنامهاش را ارباب دلها امضا میکند و تو بهسوی دیار عاشقان، مشتاقانه با پای دل رهسپار میشوی و بیدل برمیگرد.
نوزاد و پیر و جوان ندارد، همه راهی حرم عشقاند، پیادهروی مسیر نجف تا کربلا نه نژاد میشناسد نه سنوسال؛ پیر و جوان و نوزاد و سالم و معلول و مریض، همه به نیت خود در این راهپیمایی عظیم اربعین حسینی شرکت کرده و هر آنچه در توان دارند، برای جهانیسازی شور و شعور حسینی به میدان میآورند.
در میان این همه عاشق، زیارت اولیها شور شوق خاصی در چهرهشان نمایان است. از کودک چندین ماهه گرفته تا پیرمرد و پیرزن ۹۰ساله که گویا عشق حسین همه را مجنون کرده است.
برات کربلا را خود ارباب امضا کرده بود
با محمد ۱۳ساله همراه میشوم، با پای پیاده به همراه چندین تن از دوستان خود سینهزنان و اعلم به دست بهخاطر عشق به ارباب راهی کربلا شدهاند.
این نوجوان با بغض حال و هوای خود را حکایت میکند: پدر و مادرم به دلیل برخی شرایط پیشآمده مساعد نبودند تا به کربلا مشرف شوند.
وی بیان کرد: اوایل محرم به دوستان و هم هیئتیهای خود پیشنهاد دادم که امسال باید به کربلا برویم.
محمد بیان کرد: حسرت واژهای است که این روزها هم قلب کسانی که تاکنون در پیادهروی اربعین حضور نداشتند را گرفته و هم با قلب کسانی که با شوق و اشتیاق با پای پیاده نجف تا کربلا را با عشق طی میکردند و حال به دلیل مسائل پیشآمده نمیتوانند سفر کنند را گرفته است.
این نوجوان ۱۳ساله بیان کرد: دعوتنامه رو خود ارباب فرستاده بود حال باید جواز رفتن به کربلا را از پدر و مادرمان باید میگرفتیم . وی گفت: پدر و مادر دوستانم همان لحظه مخالفت کرده بودند؛ اما پدر و مادر من به دلیل عشق و علاقهای که به اربابم حسین داشتم موافقت کردند و گفتند اگر مسئول پایگاه هم شما را همراهی کند، ما هیچ مخالفتی نداریم.
محمد ۱۳ساله که انگار هزاران به کربلا مشرف شده بود در ادامه بیان کرد: قدمگذاشتن در مسیر پیادهروی اربعین و زیارت کربلا کاری ساده نیست؛ اما با دو پای عشق و معرفت به حسین (ع) شدنی است و به قولی کاری است که از دل برمیآید و در این میان خدمترسانی به خیل عاشقان اباعبدالله نیز عشقی همسنگ آن میطلبد.
وی بیان کرد: در طول ۳۰ روز توانستم رضایت پدر و مادر دوستانم را هم بگیرم و بالاخره هفت روز مانده به اربعین بهاتفاق دوستان هیئتی و مسجدی خودم راهی سرزمین عشق شدیم و با هیچ کاروان و یا گروهی همراه نشدیم.
زیارت اربعین در سالهای گذشته خیال باطلی بود
در مسیر اربعین با پیرمردی که روی ارابه نشسته بود و اشک میریخت همراه شدم و از حال و هوای عاشقیاش در مسیر عشق پرسیدم، پیرمرد ۸۰ساله با حالتی مملو از عشق زیارت اربعین گفت: سالهای قبل که رژیم حزب بعثی در عراق حاکم بود زیارت کربلا خیال باطلی بود بعد از آنکه مسیر کربلا بر روی زائران حسینی باز شد متأسفانه به دلیل ابتلا به بیماری سرطان نتوانستم پا در مسیر عاشقی بگذارم.
وی گفت: تا نام کربلا را در تمام مجالس زمزمه میشد یا عطر، از کربلا آمدهها به مشامم میخورد اشک حسرت میریختم و میگفتم با این اوضاع و حال خرابم آرزو بر دلم میمانم.
پیرمرد که به همراه پسر و عروسش در پیادهروی اربعین شرکت کرده بود در ادامه افزود: خوشبختانه امسال با کمک اربابم حسین؛ حالم نسبت به سالهای گذشته بهتر شده بود، با اصرار تنها عروسم به کربلا مشرف شدم.
دلم بیتاب رفتن است
وی عنوان کرد: آنقدر دلم هوای زیارت ارباب را دارد که نمیدانم چگونه بر زبان جاری کنم، تا میخواهم حرفی از کربلا و زیارت اربعین بزنم، بیاختیار چشمهایم میگرید،، آرام و قرار ندارم.
از عروس پیرمرد که بدون کفش در پیادهروی اربعین شرکت کرده بود از حال و هوای خود این چنین گفت: پدرشوهرم، همه ساله با فرارسیدن ایام اربعین، آرام و قرار نداشت و انگار عزیزی را از دست داشته باشد همانند ابر بهار اشک میریخت.
پدرشوهرم مجنون امام حسین (ع) بود
وی بیان کرد: همانند افراد مجنون، با خودش تکرار میکرد، اگر امسال هم نشد از همان خانه هم میتوانم به حسین (ع) سلام بدهم، از خانه هم میتوانم زیارت اربعین بخوانم؛ اما وقتی از زائران که به کربلا مشرف شده بودند و اربعین را تجربه کرده بودند سوال میپرسید، تا آنان میگفتند حال و هوای کربلا، قابلوصف نیست و صفایی دیگر دارد باز هم دلش آشوب میشد و چشمانش گریان.
این عروس ۳۵ساله در ادامه بیان کرد: به نظرم اگر امسال هم به کربلا مشرف نمیشد، به قطع یقین نور چشمانش را به دلیل گریه و زاری از دست میداد.
این عروس که خود نیز زائر اولی است بیان کرد: خیلی خوشحال هستم که توانستم آرزوی قبلی شخصی را برآورده کنم.
وی افزود: با دو کودک هفت و ۱۰ساله راهپیمایی در گرمای ۴۰ درجه واقعاً سخت است؛ اما در کنار سختیها و کمبودها، شیرینی سفر وقتی است که چشمت به حرم ائمه اطهار (ع) میافتد، وقتی نماز زیارت میخوانی و آرامش پیدا میکنی و خستگی سفر را فراموش میکنی.
انتهای خبر/