» تازه های خبر » دانشجوی بسیجی که آرزوی شهادت داشت
تازه های خبر - فرهنگی
گزیده‌ای از وصیت‌نامه «شهید دانشجو سید علی تاسا»؛

دانشجوی بسیجی که آرزوی شهادت داشت

خرداد ۱۲, ۱۴۰۳۰:۰۵ ق٫ظ 70

«شهید دانشجو سید علی تاسا» خطاب به پدرش: خداوند مرا امانتی به دست شما سپرده است و بازگشت همه به‌سوی خداست.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «حرف‌رک» «شهید سید علی تاسا» یکم بهمن ۱۳۴۴، در یک خانواده مذهبی و سید در شهر تکاب به دنیا آمدند. شهید از کودکی پر جنب‌وجوش و فعال بودند و به مسجد و مجالس اسلامی که برگرفته از مکتب جدشان بود، علاقه بیشتری داشتند. دوران تحصیلات را با موفقیت گذراندند تا توانستند دیپلم گرفته و به تربیت‌معلم راه یابند.

در دوران انقلاب همراه با سایر دانش‌آموزان و مردمان حق‌جوی ایران فعالیت‌های سیاسی، اجتماعی، خصوصاً انجمن اسلامی شرکت پر ثمری را ایفا می‌نمودند وی جبهه را بر کلاس درس مقدم شمرد و در سال ۱۳۶۱ به‌عنوان بسیجی به جبهه‌های جنگ حق علیه باطل شتافتند و در سالهای61 و62 و63 و64 از وطن دفاع می‌کرد، و دین خود را به اسلام و سیدالشهدا سالار شهیدان حضرت امام حسین (ع) ادا نمودند. شهامت‌های ایشان در جبهه به صورت یک مجاهد حقیقی خویش اسلام چشمگیر بود.
به نماز و روزه اهمیت فراوانی داشت. در موقع دعا و راز و نیاز با معبود خود می‌فرمود: خدایا مرا شهید بمیران.

گزیده‌ای از وصیت‌نامه «شهید دانشجو سید علی تاسا» خطاب به پدر

پدر جان از اینکه نتوانسته‌ام فرزند خوبی برای شما باشم و آنچه وظیفه پدر و فرزندی است، ادا نمایم، پوزش می‌طلبم و از شما می‌خواهم که فرزند حقیرت را حلال کنید. پدر جان، دوست دارم در فراق فرزندت ناراحت نباشی. نمی‌توانم از گریه‌کردن منعت کنم، چون درک کرده‌ام که با چه سختی مرا بزرگ کرده‌ای و درک کرده‌ام علاقه‌ات را نسبت به فرزندت ولی باز باید صبر را پیشه خود کنی. خداوند صابران را دوست دارد. شما باید همچون حبیب ابن مظاهر که محاسن خود را روی دست می‌گرفتند و شب‌ها رازونیاز و روزها را همدم و همیار امام‌زمان خود بودند، باشید.

اگر فرزندی در این راه داده‌ای ناراحت نباش. خداوند مرا امانتی به دست شما سپرده است و بازگشت همه به‌سوی خداست. امانت را پس‌دادن که ناراحتی ندارد. از شما التماس می‌کنم که از فرزند حقیرت راضی شوی .

 

گزیده‌ای از وصیت‌نامه «شهید دانشجو سید علی تاسا» خطاب به برادر و خواهرانش

برادرانم (حسین و حسن) از شما می‌خواهم که ادامه‌دهنده راه خونین برادرانتان باشید. خدا را نظاره‌گر اعمال خودتان بدانید. در محضر خدا معصیتی نکنید. دعا کنید برای پیروزی رزمندگان اسلام و حافظ قرآن باشید و خود را در صحنه انقلاب قرار دهید، خواهرانم در زندگی از حضرت زینب (س) و حضرت زهرا (س) سرمشق بگیرید. در فراق برادرتان ناراحت نباشید، چون زینب هم در روز عاشورا هرگز از داغ برادران خود ناراحت نبود و شما هم باید مثل حضرت زینب (س) پیام‌رسان خون فرزند خود باشید، برادر حقیرتان را حلال کنید.

در خاتمه از همه دوستان و آشنایان از طرف من حلالیت بطلبید و امیدوارم که مرا حلال کنید.

این چند خط شعر را دوست دارم بر سر قبر من بنویسید:

مرغ‌دلم پر می‌زند اندر هوایت یا حسین
اگر یک‌لحظه بیایی نگاهت کنم
حاضرم جونم فدات کنم
این قدر در می‌زنم این خونه را
تا ببینم روی صاحب‌خانه را
مرغ‌دلم پر می‌زند اندر هوایت یا حسین (ع)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×