» اخبار استان » ماکو تا تهران؛ سفر معنوی به یاد امام‌راحل
اخبار استان - سیاسی - گزارش و تحلیل
حرف رک گزارش می‌دهد؛

ماکو تا تهران؛ سفر معنوی به یاد امام‌راحل

خرداد ۱۴, ۱۴۰۳۸:۳۲ ب٫ظ 50

در سالروز ارتحال امام خمینی (ره)، کاروان‌های زائران از ماکو به سمت تهران حرکت کردند تا با حضور در حرم امام، یاد و خاطره بنیان‌گذار جمهوری اسلامی را گرامی بدارند و تجدید بیعت کنند.

به گزارش گروه اجتماعی فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «حرف‌رک»؛ خرداد ماه، یادآور یکی از مهم‌ترین رویدادهای تاریخی جمهوری اسلامی ایران است؛ سالروز ارتحال امام خمینی (ره) است.

قرار است ۱۱ خرداد کاروانی به سمت حرم امام برای شرکت در مراسم ارتحال به تهران برود، پیراهن مشکی خود را به تن کرده و بی‌صبرانه منتظر حرکت‌ کاروان‌ها شدم، حس عجیبی در دلم بود. از یک طرف جنایات اخیر صهیونیست‌ها در رفح و حمایت آمریکا از این رژیم کودک‌کش به یادم می‌آمد و از طرف دیگر پیش‌بینی امام در خصوص فتح قدس و آزادی فلسطین. صدای امام راحل که می‌فرمودند هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بزنید، در ذهنم طنین‌انداز می‌شد.

صبح روز شنبه قرار بود ساعت ۱۱ مراسم بدرقه توسط مسئولان آغاز شود و اتوبوس‌ها به سمت تهران حرکت کنند.

سوار ماشین شدم و به سمت مکان بدرقه و حرکت اتوبوس‌ها رفتم. این چندمین بار بود که در مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) به تهران می‌رفتم.

مردم و بسیجیان در مقابل حسینیه سپهبد حاج‌قاسم سلیمانی سپاه شهرستان ماکو جمع شده بودند.

همسایه میان‌سال ما نیز در بین افراد اعزامی ایستاده بود و با دیدن من خوشحال شد و گفت خوب است که در این سفر تنها نیستم.

از او پرسیدم شما با این سن چرا تشریف می‌آورید؟ چشمانش پر شد و گفت همان‌گونه که زمان انقلاب چشم‌ها به دهان مبارک امام راحل بود، به امام لبیک گفتیم و به استقلال و آزادی از دست ظلم و جور پهلوی رسیدیم. امروز در اوج آزادگی و امنیت، شاهد تنومند شدن و میوه دادن نهالی هستیم که به دستان امام خمینی کاشته شد. بنابراین امروز با شرکت در مراسم ارتحال، برای تجدید بیعت با آن پیر باغبان می‌رویم که درخت انقلاب را غرس کرد.

چفیه و بسته‌های فرهنگی در بین اعضای کاروان پخش می‌شد و بوی اسپند روی آتش، ذهن‌ها را به اعزام کاروان راهیان نور تداعی می‌کرد.

در بین زائران حرم امام خمینی (ره)، نوجوانان دهه نودی و دهه هشتادی به چشم می‌خوردند، گویی آنها نیز برای تجدید بیعت با آرمان‌های انقلاب و شهدا و امام شهدا آمده‌اند.

بین این نوجوانان رفتم، شور و حال عجیبی در بین آنها برپا بود، به قدری شاد بودند که گویی پیروزی انقلاب است و نوجوانان به محل سخنرانی امام راحل می‌روند.

عازم زیارت هستم تا به فرمایشات رهبری لبیک بگویم 

یکی از این نوجوانان به نام عرفان رمضانی در گفتگو با خبرنگار حرف رک گفت: اولین بار است که به حرم امام و مراسم ارتحال امام می‌روم.

وی عنوان کرد: خاطرات زیادی از پدر بزرگ و مادربزرگم درخصوص حضرت عشق شنیده‌ام از پیش‌گویی‌های امام خمینی (ره) گرفته تا اراده قوی ایشان در پیروزی انقلاب اسلامی.

رمضانی بیان کرد: حس عجیبی در دلم احساس می‌کردم، تاکنون این همه عاشقان پیر خمین را همه با هم یک جا با یک تفکر ندیده‌ بودم، همیشه در کتاب‌های درس نام امام راحل را شنیده‌ام و به زیارت حرم ایشان نرفته‌ام.

آرمین علیزاده گفت: می‌روم تا ضمن تجدید بیعت با امام راحل به بیانات امام خامنه‌ای گوش داده و لبیک بگویم. این اولین تجربه من در ملاقات حضوری با امام خامنه‌ای است.

عرفان محبت‌زاده اظهار کرد: ما همیشه عکس قبر حضرت امام راحل و صحبت‌های حضرت آقا را در تلویزیون دیده‌ایم. شور عجیبی در وجودم است که اولین‌بار در ملاقات عمومی رهبر انقلاب حاضر و قبر حضرت امام را زیارت خواهم کرد.

وی تصریح کرد: ما همه آسایش و امنیت خود را مدیون امام راحل هستیم که با معماری این انقلاب، استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی را برای ما به ارمغان آورد.

آرمین اشتری در ادامه در گفتگو با خبرنگار حرف رک گفت: برای من باعث افتخار است که در خیل عاشقان امام خمینی باشم. با اینکه سنم قد نمی‌دهد؛ اما عاشق آن پیرمرد هستم که رهبری به این عظمت و اقتدار شاگرد او بود. پیام من به همه مردم این است که همچون گفته امام خمینی (ره) هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بزنید و حامی مظلومان جهان باشید.

تنها دلیل رفتنم به مرقد امام راحل عشق به انقلاب استدر این بین ۴۰ نفر نیز از بانوان به چشم می‌خوردند. در بین بانوان نیز دهه ۸۰ و دهه ۹۰ حضور داشتند. سما حسینی تنها دلیل رفتن خود را عشق به انقلاب و آورنده انقلاب عنوان کرد.

وی در گفتگو با خبرنگار حرف رک گفت: پدر من از ظلم و جور زمان پهلوی زیاد به من گفته است و من می‌دانم اگر امروز این انقلاب را نداشتیم، دشمنان بر ما مسلط می‌شدند و ایران همچون امروز در اوج اقتدار نبود.

همه مسئولین مقابل جایگاه صف کشیدند و ما را بدرقه کردند. امام‌جمعه بالای سر همه قرآن گرفت و از همه التماس دعا کرد.

سوار اتوبوس شدیم و سه اتوبوس با ۷۹ نفر آقا و ۴۰ نفر خانم و چند ماشین به تعداد ۱۶ نفر عوامل اجرایی این سفر راهی تهران شدیم.

سفر به سمت تهران با صلوات بر محمد و آل محمد (ص) آغاز شددر اتوبوس، من و همسایه‌مان برای بار اولی‌ها از خاطرات دفعه‌های گذشته و توصیه‌ها برای گم‌نشدن بچه‌ها صحبت کردیم. خاطرات صف‌های طولانی برای ورود به حرم، خاطرات لبیک‌ها بین سخنان رهبر معظم انقلاب و گم‌شدن بعضی افراد مسن و معطلی چندین‌ساعته اتوبوس‌ها را بازگو کردیم.

آقای پیری، مداح اهل‌بیت عصمت و طهارت، در اتوبوس در وصف امام راحل مدیحه‌سرایی و روضه‌خوانی کرد.

در اتوبوس به این فکر بودم که آیا مسیر داخل حرم از دفعه‌های قبل که آمده بودیم تغییر کرده است یا نه. اتوبوس‌ها در زنجان ایستادند و شام را در حسینیه ثارالله زنجان خوردیم و سپس دوباره به سمت تهران حرکت کردیم.

ساعت ۳:۱۲ نیمه‌شب به تهران رسیدیم و چند ساعت در اتوبوس استراحت کردیم.

صبح زود، ساعت ۶:۳۰، در پارکینگ اتوبوس‌ها از خواب بیدار شدم و دیدم هوا هنوز روشن نشده، اما مردم فوج‌فوج از مرد و زن، پیر و جوان و از همه طوایف به سمت حرم در حال حرکت هستند. گروهی را دیدم که با پای پیاده از شهرهای اطراف به حرم امام می‌آمدند.

یکباره یک جمع ۵۰۰ نفره از مردم گیلان را دیدم که با پای پیاده به‌طرف حرم در حال حرکت بودند.

مسئول کاروان همه را بیدار کرد و در خصوص ساعت و مسیر برگشت مطالبی به بچه‌ها گفت و توضیح داد که اگر گم شدند چه باید بکنند.

پس از توصیه‌های مدیر کاروان، از اتوبوس پیاده شدیم و به سمت حرم راهی شدیم. در بین راه از پارکینگ تا حرم، همسایه‌ام را گم کردم. همچون مسیر کربلا، موکب‌ها در حال ارائه خدمات به مردم بودند، از شربت صلواتی گرفته تا پوسترهای امام راحل.

هرچه به ورودی حرم نزدیک‌تر می‌شدیم، شلوغ‌تر می‌شد

در صف‌های بازرسی، فشار این‌قدر زیاد بود که اگر تعادل خود را حفظ نمی‌کردیم به زمین می‌خوردیم. پس از عبور از گیت بازرسی، داخل حرم منتظر ماندم تا حضرت آقا تشریف بیاورند. کم‌کم خوابم می‌گرفت که صدای صلوات بلندی خوابم را پراند و چهره ماه بر روی جایگاه نمایان شد.

در بین توصیه‌های حضرت آقا، مردم تکبیرهای بلندی سر می‌دادندتوصیه‌های حضرت آقا را شنیده و لبیک گفتیم و پس از زیارت حرم مطهر امام راحل، به‌طرف اتوبوس‌ها حرکت کردیم. در بین راه تعدادی از دهه هشتادی‌ها را دیدم و با خود برگرداندم. آنها از این‌همه جمعیت در آن هوای گرم و سوزان بهت‌زده شده بودند. یکی از این عزیزان گفت که هنوز حرم مطهر را زیارت نکرده‌ است. او را برگرداندیم تا حرم را زیارت کند و سپس با بقیه بچه‌ها به سمت اتوبوس حرکت کردیم.

در کنار اتوبوس چند ساعت معطل شدیم تا همه عزیزان مسیر را پیدا کرده و به اتوبوس برسند. در نهایت، اتوبوس‌ها در مسیر بازگشت به سمت ماکو حرکت کردند.

گزارش از علی قویدل

انتهای خبر/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×