مروری بر وصیتنامه شهید «عابدی»
من خودم را لايق نميدانم كه در جواب ندای هل من ناصر ينصرنی به امام كبيرمان لبيك بگويم… ولی از امام (ره) مي خواهم كه مرا دعا كند تا بلكه نزد خداوند مورد قبول واقع شوم و به درجهای كه در نهايت شهادت است برسم.
…خدايا شكر میكنم كه مرا آزاد آفريدی تا آزاد فكر كنم تا بتوانم بندگيت را به جاي آورم.
خدايا! شكر تو را كه مرا پاسدار انقلاب خمينیات قرار دادی تا اينكه بتوانم خونم را فدای حسينت بكنم.
خدايا! شكر تو را كه مرا از اين نعمت انقلاب سرخ خميني برخوردار نموی و به آن درجهای رساندی كه لياقتش را نداشتم. …آگاه باشيد كه در اين برهه از زمان مسئوليت سنگينی بر دوش داريد.
شما پاسدار خونهای ريخته شده برای اسلام عزيز هستيد و بايد شما عزيزان پيام خون شهيدان و شعار آنها را با كار و كوشش در راه خدا به جهانيان صادر نمائيد، و ثابت كنيد كه میتوانيم در پناه اسلام غير وابسته به ابرقدرت ها باشيم و به شعار بهشتی مظلوم و ديگر شهدا تحقق بخشيم و ندای مظلومانه امتمان را به گوش تمام مستضعفان جهان برسانيم تا اينكه لرزه بر اندام پوسيده مستكبران داخلی و خارجی بيندازيم…
و مستضعفين خود تصميم بگيرند و حاكم روی زمين باشند همان طوری كه كه خداوند به بندگانش وعده داده است:
“و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين…”
تا اينكه مقدمهای برای ظهور مهدی (عج) و افراشته شدن پرچم لااله الاالله در جهان باشد.