وصیتنامه شهيد مفقودالاثر «علیاكبر مردمی»
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «حرف رک»، «شهید مفقودالاثر علیاکبر مردمی» بیست و پنجم اسفندماه ۱۳۴۳ در شهر ارومیه دیده به جهان گشود. بعد از سپری نمودن دوران کودکی به تحصیل پرداخت. علاقه و اشتیاق زیادی به درسخواندن داشت، بهطوریکه روزها با کارکردن در نجاری، خرج تحصیل خود را تأمین میکرد تا بتواند در کلاسهای شبانه درس بخواند و بدین ترتیب تا کلاس دوم راهنمایی درس خواند؛ اما به علت فقر و عدم امکانات مالی نتوانست به آن ادامه دهد.
او بهعنوان بسیجی فعالیت در پایگاه محله ولیعصر، به خدمت انقلاب درآمد و با اهداف و آرمانهای آن آشنا گشت و برای تحقق این آرمانها به لباس مقدس پاسداری ملبس شد و رهسپار جبهههای نبرد گردید. سرانجام بعد از فعالیتهای زیاد، در راه تثبیت انقلاب، در عملیات رمضان، در جبهههای جنوب، دهم تیرماه ۱۳۶۱، در شلمچه درحالیکه ۱۷ بهار از زندگی پرثمرش نمیگذشت، به درجه رفیع شهادت نایل گردید و پیکر مطهرش مفقودالاثر شد.
وصیتنامه خواندنی بسیجی ۱۷ساله «شهید مفقودالاثر علیاکبر مردمی» را باهم میخوانیم:
بسم ا… الرحمن الرحیم
«یا ایها الذین آمنوا اخذوا حذرکم فانفروا ثبات او انفروا جمیعاً»
«ای اهل ایمان، سلاح جنگ برگیرید و آن گاه دستهدسته با هم یکبار متفق برای جهاد بیرون روید.»
پدر و مادرم، ناراحت نباشید. چرا که بشر یک روز به دنیا میآید و یک روز دیگر از دنیا میرود. پس خوب است که در راه خدا از دنیا برود. آنان که در این راه گام برداشتند و دفاع از حق و حقیقت را بر سکوت و سازش ترجیح دادند و این چنین به یاری اسلام و امام برخاستند و از جان و مال چشم پوشیدند و در راه خدا مجاهدت کردند و آگاهانه پذیرفتند که قدم در راهی مینهند که نهایتی جز شهادت در انتظارشان نخواهد بود.
اگر با کشتهشدن من در راه اسلام دین محمد (ص)، اسلام باقی میماند و درخت نوجوان انقلاب آبیاری میشود تانکها و خمپارهها، گلولهها و بمبها مرا بگیرید. اگر واقعاً مسلمانیم، وجدانمان اجازه نمیدهد که سپاه اسلام در جبهههای جنگ با کفر بجنگند، ما هم راحت بخوریم و بخوابیم. نه هرگز، ما میرویم در جبهههای جنگ تا آخرین قطره خونمان میجنگیم و با پیروزی نهایی و موفقیت حق بر باطل.
درد دلی چند با برادران پایگاه، برادران در زندگانی خود تقواپیشه خود سازید و به مصداق حدیث «اوصیکم بتقوی ا… و نظام امرکم» در بین خود انضباط و پرهیزکاری و ایثار را که از صفات برجسته دوستان خداست قرار دهید. امیدوارم همیشه در پشت اصل امامت که همان ولایتفقیه است استوار و پایدار بمانید «و اعتصموا بحبل ا… جمیعاً و لا تفرقوا»
درد دلی چند با مسئولین شهر، ای برادران مسئول و متعهد روحانی و مقامات کشور به ندای امام امت لبیک بگویید که همانا وحدت کلمه و تفاهم با هم است. بنده روسیاه و گنهکار خدا که هر لحظه اظهار پشیمانی و ندامت و توبه از درگاه متعال خواهانم. زمانی که پدر و مادر من، مرا نبخشیدند مرا در قبر نگذارید و مادرم، من مقداری پول که دارم نصف آن را در پیش خود نگهدار و نصفشان را به جنگزدگان کشورمان بدهید. من چند جلد کتاب که در خانه دارم، به مسجد هدیه میکنم و امیدوارم که با خواندن آن کتابها بتوانند انقلابمان را سربلند نگه دارند.