وصیتنامه «شهيد وحيد حميدي»
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «حرفرک» «شهید وحید حمیدی» پنجم فروردین ۱۳۴۱ در شهر ارومیه در یک خانوادهای متوسط دیده به جهان گشود. از ابتدا نوجوانی پسری مؤمن و مهربان و دلسوز به همنوعان و اهل خانواده بود. تحصیلات خود را تا اخذ دیپلم در شهر ارومیه ادامه داد. در دوره دبیرستان در انجمن اسلامی مدرسه فعالیت چشمگیری داشت بهطوریکه در سال سوم دبیرستان یکبار داوطلبانه به جبهه اعزام شد.
قبل از انقلاب، همچون دیگر شهیدان انقلاب اسلامی، در راهپیمائیها و کشیک شبانه و فعالیت در انجمن اسلامی مسجد شرکت داشت.
بعد از انقلاب نیز، فعالیتهای زیادی داشت، شهید وحید حمیدی در لشکر ۲۱ حمزه سید الشهداء بهعنوان سرباز رشید اسلام ۱۸ ماه خدمت نمود و بهخاطر عشق به اسلام و انقلاب و بهخاطر جنگیدن با دشمنان متجاوز و حراست از حاکمیت ارضی کشور به جبهه جنگ اعزام شد.
زمانی که به جبهه اعزام میشد، به مادرش سفارش کرد که زینب گونه باشید و از مرگ من ناراحت و غمگین نشوید. ما در راه انقلاب و شرف میجنگیم. اگر کشته شوم که آرزویی جز شهادت ندارم، بهسوی حق میرویم. برای آخرین بار که به مرخصی آمده بود، به خانه کلیه اقوام و خویشاوندان رفت و خداحافظی کرد و گفت: شاید این آخرین دیدار و ملاقات ما باشد. وصیتنامه من را که در لای کتابم است، بخوانید. پس از این سخنان از اقوام و خویشاوندان و مادر مهربانش خداحافظی کرد.
سرانجام چهارم اسفند ۱۳۶۲، در منطقه عملیاتی جنوب پاسگاه زید، در اثر اصابت ترکش خمپاره به درجه رفیع شهادت نایل گشت و برای همیشه از دنیای فانی خداحافظی نمود و مانند پرندهای بهسوی حق شتافت.
روحش شاد و یادش گرامی باد
وصیتنامه خواندنی «شهید وحید حمیدی»
بسم رب الشهدا و الصدیقین
با اذن و شهادت به وحدانیت خداوند و بر حق بودن محمد (ص) آخرین پیامبر دین اسلام بهعنوان تنها منبع رستگاری وصیت مینمایم.
بارالها مرگ مرا به شهادت بپذیر. ای عزیزان در حال حاضر که از این دنیای فانی با باری سنگین از گناه بهسوی معبود خود میروم چند سخنی با شما دارم. اول به تمام شما مسلمین که بر حق ترین مردمان این جهان و مسئول ترین آنها هستید و با قبول این مسئولیت نباید با کوچکترین سختی میدان مبارزه را ترک نماید.
مخصوصاً حال که این ابرجنایتهای شرق و غرب سعی بر ساقط نمودن انقلاب اسلامی ما دارند شما بایستی هر چه پرتوانتر از همه و مشکلتر از گذشته به مبارزه بپردازید و در این راه از جان و مال و حتی فرزندان دریغ ننمایید و شما عزیزان را قسم میدهم که تا جان در بدن دارید از این مرد بزرگ پیر جماران امام خمینی و از این ناجی جوانان ایران و اسلام دفاع نموده و از کسانی که بر علیه انقلاب و اسلام سمپاشی مینمایند با دلیل و منطق و راهنمایی جلوگیری بنمایید.
پدر و مادر و خواهر و برادران عزیزم، حال که این دنیا را وداع مینمایم و از شما عزیزان دوری میجویم انتظارات بس فراوانی دارم. آن که در هنگام فراغ صبر و زیاده گریه و زاری ننمایید. زیرا من بنده معصیت کاری بودم و پشت سر من گریهکردن درست نیست. بلکه از شما میخواهم که از خداوند در مورد گناهانم استغفار نماید و اینکه شما همه زینب با شجاع بوده و رساننده پیام باشید. هر چند بنده خود را در صف شهدا نمیدانم، ولی انتظار دارم که پیامرسان شهدای کربلای ایران باشید و به عقیده من بهترین وسیله رساندن پیام شهدا به طریق شما تربیت فرزندانی برومند، پاک و باتقوا است.
ای برادران شما که تکتک در این نظام الهی ایران مسئولیت دارید شما را به خدا قسم میدهم که به جز محض رضای خدا کاری انجام ندهید. به جز ترقی اسلام و مسلمین در کاری قدم برندارید. به جز رضای محرومان جهان و خانواده شهدا کاری نکنید. به جز برای احقاق حق راهی را در پیش نگیرید. در هیچ جا و مکان حب و بغض نشان ندهید.
هیچ کاری را برای شخصیت افراد نشان ندهید و فقط خدا در نظرتان حاکم باشد. من امید فراوان دارم که شما ملت ایران منجی عالم بشریت خواهید شد و با عروج مهدی (عج) شما ملتزمین رکاب آن حضرت خواهید بود و شما مردم با تحمل این همه مشقت ثابت نمودید که واقعاً راستقامت هستید. پس باز مقاومت کنید در مقابل شیطانهای هواوهوس. شماها خواهید بود که جوانان تمام ملل دنیا را از پوچگرایی و شهوترانی به هدفگرایی و خدا رهنمون خواهید ساخت. باشد که به دعای استغفار شما عزیزان من روسیاه بخشیده شوم.
همچنین امیدوارم که پدر و مادر مرا حلال بکنند و از خداوند میخواهم که این دو مربی مرا زنده و پیروز و رهرو دین قرار دهند.
والسلام علیکم و رحمه ا… و برکاته
انتهای خبر/