وصیتنامه «شهید امیر اهری سلماسی»
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «حرفرک» «شهید امیر اهری سلماسی» بیست و دوم تیر ۱۳۴۲، در خانوادهای متدین و مذهبی شهرستان سلماس دیده به جهان گشود. علیرغم اینکه وی تکفرزند پسر بود در خانواده دردانه و نور چشم مادر و پدرش بود. به همین خاطر والدین او را بسیار دوست داشتند و در تمام لحظات مراقبش بودند، پدرش نیز معلم بود، همین شغل در نهادش به شکل گستردهای بارور گشت تا از او دانشآموزی مستعد و خلاق بار آورد. در تمام طول تحصیلیاش شاگردی ممتاز و بینظیر بود. تا اینکه در تربیتمعلم تبریز پذیرفته شد. ازآنجاییکه علاقهٔ خاصی به روحانیت داشت با مشورت پدر معلمش بهجای تحصیل در تربیت معلمی تبریز، وارد حوزه علمیه قم شد و تحصیلات خود را در آنجا ادامه داد.
وی تا قبل از اعزامش با سپاهیان محمد (ص) همچنان در سنگر روحانیت به تهذیب نفس و تزکیهٔ جسم میپرداخت. موقع اعزام به کربلا ایران به تفسیر کتاب شریف کفایه و تدریس حاشیه مشغول گشت تا اینکه از دست آیت ا… مسلمین به لباس روحانیت ملبس گشته و به آرزوی خود جامه عمل پوشاند، آنقدر فروتن و متواضع بود که در یادداشتهایش حتی درج کرده که لیاقت این لباس را ندارد.
در بخشی از وصیت «شهید امیر اهری سلماسی» دررابطهبا عشق و علاقه و بینش انساندوستانهاش آمده است:
«خدای متعال را شکرگزارم که توفیق عنایت فرمود که یک عضو از اعضای سپاه محمد صلی ا… علیه و آله باشم و همراه برادران عزیزم برای حفظ اسلام و قرآن تلاش مجاهده نمایم. از خدای تبارکوتعالی عاجزانه خواهانم که نیت همهمان را خالص کرده و اعمال قلیل ما را بافضل و کرمش قبول فرماید. من با اینکه بنده خوبی نسبت به مولایم نبودم، بااینهمه موردتوجه حضرتش قرار داشته و این از لطف مولایم بوده است. مسئولیت ما طلبهها همهجا و هر جا بس سنگین است اگر از دوران طلبگیام سؤال کند، چه جوابی خواهم داد و… خدا به همه ما عنایت فرماید.»
(اللهم اجعلنی عندک وجیها بالحسین علیه السلام فی الدنیا و الآخره)
من در مقابل بندگان خدای متعال هم شرمندهام. حقوق مربوط به والدین و اهل خانواده، همدرس، استاد و مردم، را به نحو مطلوب انجام ندادهام. در خیلی مواقع تصمیم گرفتهام که رفتارم را مطابق با احکام مقدس اسلام بکنم، ولی متأسفانه به علت عدم تزکیه نفس، معمولاً موفق به این امر نمیشدم. امیدوارم به اذن خدای متعال در آخرت جبران نمایم. از همه این عزیزان طلب حلالیت میکنم.
انتهای خبر/