» تازه های خبر » وصیت‌نامه شهید «منصور فرساد»
تازه های خبر - فرهنگی

وصیت‌نامه شهید «منصور فرساد»

بهمن 19, 1402۰:۰۲ ق٫ظ 50

شهید «منصور فرساد» در وصیت‌نامه خود نوشت: جان و نورچشمانم! باور كنید، برای رسيدن به اين آرزو لحظه شماری می‌كنم. همه رزمندگان ايران برای چنین روز مبارکی، روزشماری می‌كنند.»

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «حرف رک»، سرباز ارتش، شهید «منصور فرساد» در سال ۱۳۳۹ در روستای «ابراهیم نایب» میاندوآب به دنیا آمد. در دوران انقلاب با وجود کمی سن، نیروهای انقلابی و مسلمان و انجمن اسلامی را تشکیل داد و بعد از انقلاب برای خدمت سربازی وارد ارتش گردید. عاشقانه خدمت کرد تا اینکه سرانجام نهم اردیبهشت سال ۶۰ در روستای «صالح ولود» دزفول در اثر انفجار مین کار گذاشته شده توسط مزدوران خودفروخته به فیض شهادت نائل گشت.

خدمت پدر بزرگوار و خانواده گرامی‌ام سلام عرض می‌کنم.

بعد از عرض سلام و ارادت، امیدوارم حال همگی در سایه لطف و رحمت خدای بزرگ خوب باشد و روزهای خوب و خوشی را بگذرانید.

پدر جان و نور چشمانم! اگر بخواهید از احوالات اینجانب فرزند حقیرتان «منصور فرساد» باخبر باشید، بحمدالله شکر تعالی خوب است. اینجا با همه رزمندگان ایران و اسلام با کفر در ستیز هستیم و خدای توانا را سپاسگزاریم که می‌خواهد پیروزی جنگ را نصیب ملت ستمدیده مظلوم ما کند. ان‌شاءالله که‌این‌طور باشد.

پدر جان! می‌خواهم قدری از جانبازی و فداکاری سربازان و هم‌سنگرانم برایتان تعریف کنم. سربازان و سپاهیانی که از جان و مال خودشان گذشته و عاشقانه به‌سوی مرگ می‌شتابند.

پدر جان! چه خوب است انسان در راه وطن و دینی که دارد به شهادت برسد و این تنها آرزوی قلبی من است که در راه وطنم و در راه اسلام شهید شوم. پدر جان و نور چشمانم! باور کنید، برای رسیدن به این آرزو لحظه‌شماری می‌کنم. همه رزمندگان ایران برای چنین روز مبارکی، روزشماری می‌کنند.

راستی سرورم و گرامی‌تر از جانم که چه رنج‌ها کشیده‌ای و مرا بزرگ کرده‌ای و این چنین به جامعه تحویلم داده‌ای. واقعاً باعث افتخار من است که پدر و مادری مثل شما دارم. تنها خواهشی دارم و وصیتی که هم اکنون در موقع جنگ و در سنگر و توی گردوغبار و صدای توپ و تانک دارم، این است که اگر به شهادت رسیدم و دنیای فانی را وداع گفته و به خانه آخرت قدم گذاشتم، راه مرا ادامه دهید و نگذارید دشمن به خاک و دین و ناموس ما تجاوز کند.

به برادرانم، غلامعلی خان، رحمان و سهراب هم بسپار که راه مرا ادامه دهند و فرد لایقی برای جامعه باشند.

به خواهران و مادر عزیزم، سلام گرم مرا برسان و بگذار رضا هم‌درسش را بخواند. او را یک فرد وطن‌دوست و باایمان و نمازخوان بار آورید، همین‌طور بقیه بچه‌ها را. اگر من کشته شدم، مادرم! هرگز گریه نکن؛ بلکه افتخار کن و صبر و دیانت داشته باش.

پدر جان! خودت هم بعد از من گریه نکن، بلکه خوشحال باش و افتخار کن برای من. ان‌شاءالله که خدای تبارک‌وتعالی شماها را سلامت بدارد و دیانت و استقامت عطا فرماید و مرا هم به آرزوی خویش برساند و رزمندگان اسلام و ایران را بر دشمن غلبه و پیروز گرداند.
ان‌شاءالله والسلام
کسی که خوبی و محبت پدر و مادری شما را فراموش نمی‌کند
منصور فرساد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×