» اجتماعی » ارومیه در تاسوعای حسینی رنگ ماتم و عزاگرفته است
اجتماعی - اخبار استان - تیتر یک

ارومیه در تاسوعای حسینی رنگ ماتم و عزاگرفته است

مرداد 5, 1402۱۲:۴۱ ب٫ظ 30

امروز در روز تاسوعا شهر ارومیه همه سیاه‌پوش هستند تا به تمامی جهان ثابت کنند که راه شهدای کربلا همچنان ادامه دارد.

به گزارش پایگاه خبری حرف رک؛ امروز روز تاسوعا، روز عباس (ع) فرارسیده است، همان مردی که امان‌نامه داشت؛ اما تسلیم ستم نمی‌شود، زیرا خون علی (ع) در رگ‌های او جاری است، آنان که با دلیل و راهنما قدم به کوی عشق حقیقی گذاشته‌اند، هیچ‌گاه گم نشده‌اند و به مقصد رسیده‌اند.

جای‌جای شهر با پارچه‌هایی که به مناسبت عزاداری «سیدالشهدا (ع)» بر درودیوار آویزان شده سیاه‌پوش شده است، گویی دنیا لباس ماتم بر تن کرده است.

امروز همه جای زمین کربلاست و همه ساعتش، زمان، عاشورا است و تمام آنان که بر سر پیوندشان ایستادند و جان‌برکف شدند، نامشان عباس (ع) است بر سر و سینه می‌کوبند.

ساعت ۹ صبح است و خیابان‌های ارومیه مملو از جمعیت، بیشتر خیابان‌ها جوابگوی این جمعیت عظیم برای عزاداری در تاسوعای حسینی نیست، اینجا عشق و دلدادگی به سید و سالار شهیدان و یاران وفادارانش موج می‌زند.

فریادها یک جمله مشترک داشت و آن هم «یئل یاتار طوفان یاتار، یاتماز حسینین پرچمی)»؛ «هانچی گروهین بئله مولاسی وار شیعه‌لرین حضرت‌عباسی وار)» («لبیک یاحسین») بود.

اشک‌هایی که جاری می‌شد و قلب‌هایی به درد می‌آمد همگی از شدت تاثر از ظلم و ستم به سید و سالار شهیدان و یاران وفادارش بود هر کسی هرچه در توانش بود نذری به نام عباس و امام حسین در بین عزاداران پخش می‌کرد.

ما ایرانی‌ها رسم قشنگی داریم که گاهی برای شادی روح اموات و درگذشتگان خود، در حد توان خود خیرات می‌کنیم؛ گرچه روح بلند و ملکوتی امام حسین (ع) احتیاجی به خیرات ما ندارد؛ اما نذورات و توزیع آن در بین مردم می‌تواند عشق به ائمه اطهار (ع) را در قلب‌ها زنده نگه دارد.

چراکه معتقدیم هرآنچه که برای گرامیداشت ایام محرم و نام و یاد شهید کربلا انجام می‌شود مقدس و دارای اجر در پیشگاه خداوند متعال است.

وارد جمعیت عظیم می‌شوم؛ جمعیتی که از کوچک تا بزرگ، پیر تا جوان سیاه‌پوش شده بودند و هر کدام به طریقی اردات خود را به امام حسین (ع) نشان می‌دهند.

از میان جمعیت به‌طرف حسینیه مسجد امام صادق (ع) واقع در خیابان المهدی می‌شوم، شوروشوق جوانان و نوجوانان برای عزاداری اباعبدالله الحسین قابل‌وصف نیست.

جلوتر از درب ورودی حسینیه، هیئتی در حال پخش‌کردن شربت خنک برای عزاداران بود، باحجاب، کم حجاب، مرد و زن، نوجوان و جوان دل خود را به کربلا گره‌بسته بودند و آرام اشک می‌ریختند.

از کودکی پای پیاده در عزاداری حسین علیه‌السلام خادمی کردم

مردی که روزگار گردِ سفید بر موهایش نشانده بود، خود را خادم امام حسین (ع) معرفی کرد و در گفتگو با خبرنگار حرف رک گفت: از کودکی پای پیاده در عزاداری حسین علیه‌السلام خادمی کردم.

عمده بانوان نیز اقلام نذری اعم از نقدی و غیرنقدی خود را به خدام مسجد تحویل می‌دهند و در حسینیه مشغول خواندن نماز، زیارت عاشورا، قران، ذکر صلوات بودند.

گستردن سفره‌های نذری هم که از دیرباز در بین بانوان متداول بوده است؛ این روزها رونق بیشتری داشته و در اغلب خانه‌ها برپا می‌شود؛ البته هریک از سفره‌های زنانه عناوین مختلفی داشته که با یاد یکی از ائمه معصومان (ع) دایر بود.

فرزندانم از همان کودکی خادم این تبار بودند

رخشنده اسماعیلی که به حاج‌خانم محله معرف است، با چشمانی گریان و دلی پر از درد به خبرنگار حرف رک گفت: از کودکی تاکنون با این نام و مکتب انس گرفته‌ام.

وی بیان کرد: عشق به امام حسین (ع) سن، جنس، نژاد و رنگ نمی‌شناسد، هر کسی که گوشه‌ای از حادثه غم‌بار کربلا را شنیده باشد به ناگه اشک در چشمانش حلق می‌زند.

اسماعیلی گفت: عشق به حسین مرز، اندیشه و تعقل‌ها را درنوردیده و این عشق و محبت همانند خون در رگ‌های ما در جریان است.

وی عنوان کرد: فرزندانم هم از همان کودکی خادم این تبار بودند و هستند و از روزی که به دنیا آمده‌اند آنها نذر حضرت علی‌اصغر کرده‌ام و همیشه هر زمان هیئت می‌رفتم آنها را با خود می‌بردم.

بخشنده‌تر از حاتم‌طائی

کمی آن‌طرف‌تر کودکی با سینی پر از شیر و خرما در حال پذیرایی از مراسم عزاداری با عنوان دسته علی‌اصغر بود، کنارش رفته نخست یک خرما برداشته و از او در خصوص پخش نذری‌اش پرسیدم، در جواب گفت: با چند نفر از بچه‌های محله‌مان از پدر و مادرهایشان مقداری پول گرفتیم و خرما و شیر خریداری کردیم.

این نونهال در ادامه مکثی کرد و گفت: برای پخش شیر مشکل لیوان یکبار مصرف داشتیم و پول کافی نیز برای خرید لیوان نداشتیم.

وی بیان کرد: مادر یکی از دوستانم که به بیماری سرطان مبتلا است نذر کرد و سپس گفت اگر تا سال آینده بیماری‌ام بهبود بیابد تمامی هزینه شیر و خرمای شما را پرداخت خواهیم کرد.

محمد هفت‌ساله با صدای بغض‌آلود گفت: ما هم در این مراسم دعا کردیم که این بیمار به همراه دیگر بیماران شفای علاج پیدا کند.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×