تنها محبوبم، معبود يكتاى جهان است
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «حرفرک» فرمانده شهید «کاظم حجازی فر»، سال 1338 متولد شد. با نبوغ، هوش بسیاری که داشت، رتبه ممتاز کسب میکرد و همزمان برای کمک به بهبود وضع مالی خانواده به پدرش در کارگاه جوشکاری کمک میکرد. با تلاش در کنکور سراسری سال 1356 در رشته فلسفه وارد دانشگاه آذرآبادگان تبریز شد. او ناآرام و پرشور در بحبوحه اوجگیری انقلاب در سراسر کشور، به کمک و همراهی برادرش محمدرضا بطور شبانه نوار و تمثال امام خمینی قدس سره و شب نامههاو اعلامیههایدیگر مراجع را در سطح شهر پخش میکرد.
با آغاز جنگ تحمیلی، در سال 1359 از سوی سپاه پاسداران خوی به عنوان بسیجی به پیرانشهر اعزام شد. بعد از مدتی جانشین عبدالرحمن آصفی شد و در آخر بار، سمت فرماندهی گردان حضرت علی اکبر علیه السلام را پذیرفت. سپس به وزارت خارجه رفت و موافقت خود را مشروط به اجازه حضور در جبهه – در مواقع ضروری – اعلام کرد. کاظم حجازیفر، فرمانده گردان حضرت علی اکبر علیه السلام از لشکر 31 عاشورا در غروب اولین روز کربلای 5 در شلمچه مجروح و به هنگام اذان صبح روز چهاردهم اسفند 65 به شهادت رسید.
بسم الله الرحمن الرحیم
«و مالکم لا تقاتلون فی سبیل ا… و المستضعفین…»
بر بلندای اندیشه و رو به قبله نشسته ام. تنها محبوبم، معبود یکتای جهان است که در خلوت دل در برابر عظمتش نماز میگذارم. نمازی که مهر آن از خاک جبهه است و بوی خون برادران شهید و جانبازان گرانقدرمان از آن به مشام میرسد. شاید این حکم در ذهنت خطور کند که خون نجس است، اما این خونیست که خود مطهر است و جامعه ناپاک مستکبرین کوردل را از صحنه روزگار میشوید و سرخی دیگری بر آفتاب ظفرمند پیروزی که در آسمان رهایی انسانها درخشیدن گرفته، جلایی دیگر میبخشد.
برادرم محمدرضا سلام عرض میکنم. امیدوارم خداوند تو را و هر بنده مخلص دیگرش را برای خود خالصتر بگرداند. برادرم از اینکه تنهایت میگذارم عذر میخواهم. شما قبلاً نیز تنها بودی و خدا را در همه حال همراه خود و ناظر بر خود میدانی. برادرم! محمدرضا، تاریخ همچون سیل بنیان کن، همه ورقههای زندگی را درهم میپیچد و در خود غرق میکند.
این آیندگان هستند که شاید از اعماق اقیانوس تاریخی که به بلندای عزت همه انسانها و موجودات در خود خاطرهها و لحظاتی دیدنی را ثبت نموده اند، اعماق آن را بشکافند و گذشت و ایثارگریهای رزمندگان مخلص اسلام را از بطن آن بیرون بکشند و در کم و کیف آن به قضاوت بنشینند.
اما چیزی که در این میان، عاید تاریخ سازان خواهد بود، شاید که رحمت آورند و و همین رحمت مورد قبول حق تعالی باشد، اما همه مسؤول اعمال خویشتنیم. همه در برابر محکمه عدل الهی مسؤولیم و باید جوابگوی اعمال نیک و بد خود باشیم. برادر گر چه برای خداوند بنده ای صالح نبودم، اما برای بندگانش تا آنجا که در توانم بود، سراسر محبت کردم و ناراحتی و درددل آنها را، درد و رنج و محنت خود دانستم.
امروز متوجه این نکته شده ام و تصمیم دارم که به قول سردار رشید اسلام شهید چمران کوله بارم را بربندم و در خلوت تنهایی در دیار غربت تنها بمیرم و اگر ماندم، زندگیم را سراسرفدا کنم. چند آرزو دارم:
اول اینکه شهید بشوم، اما در راه بصره که علی (ع) فرموده است: «مردانی از امت من از ایران برخاسته و سرازیر نجف و کربلا خواهند شد و در این حرکت عده زیادی از محبان من به درجه رفیع شهادت نایل میآیند».
دوم اینکه تنها بمیرم تا از آتش رزق و ریا به دور باشم و
سوم اینکه در آخر عمر خداوند برایم فشار و رنج و عذاب دهد تا تمام گناهانم چون یخ ذوب شوند.
والسلام علی عبادالله الصالحین
کاظم حجازی فر
انتهای خبر/