» اجتماعی » هم‌نوایی مادران با زمزمه‌های رباب / وقتی مادری پس از ۲۰ سال جاجت‌روا می‌شود  
اجتماعی - اخبار استان - گزارش و تحلیل

هم‌نوایی مادران با زمزمه‌های رباب / وقتی مادری پس از ۲۰ سال جاجت‌روا می‌شود  

تیر ۳۰, ۱۴۰۲۱۱:۴۸ ق٫ظ 110

به گزارش پایگاه خبری حرف رک؛ هر سال محرم حزن و اندوهی در دل مردم به پا می‌کند که مملو از عشق، علاقه و تفکر بر مسیری است که با ایثار و شهادت و آزادگی گره‌خورده است.

بی‌شک سوزناک‌ترین مراسمی که در آن عاشقان حسین (ع) ارادتشان را به آن حضرت نشان می‌دهند «همایش شیرخوارگان حسینی» است.

همایش که در آن تعدادی از مادران کودکان خود را در آغوش کشیدند و با چشمانی اشک‌بار و فریاد یاحسین فرزندان خود را تقدیم امام حسین (ع) کردند و از آن بزرگوار شفای دوعالم فرزند خود را تقاضا داشتند.

کودکانی که سربندهای یا علی‌اصغر (ع) و یا رقیه (س) پیشانی‌هایشان را زیبنده‌تر کرده بود، با نگاهی پرسشگر به اطراف خود خیره شده‌اند، گویی آن‌ها در خیال کودکانه خود قدرت تیر سه شعبه را محاسبه می‌کنند.

کنار مادری که نازدانه خود را روی دست بالاگرفتن و با عجز و ناله از حضرت رباب (س) می‌خواهد که به‌حق آبروی فرزندش او را شفا دهد، مگر می‌شود که حضرت رباب (س)، حضرت علی‌اصغر (ع) و آقا امام حسین (ع) این گریه‌ها را ببینند و کاری نکنند محال است.

مادران امروز بیش از گذشته عاشقانه به‌صورت کودکان خود نگاه می‌کنند و آن‌ها را در آغوش می‌فشارند، اگرچه اینجا حرمله‌ای نیست، شاید زنان شهر امروز برای چندثانیه‌ای کوتاه با حضرت رباب (س) همزاد پنداری کرده‌اند که این‌گونه اشک می‌ریزند.

همراه این مادران دلم را به صحرای کربلا برده، ناخودآگاه به یاد مظلومیت علی‌اصغر طفل ۶ماهه کربلا اشک از چشمان سرازیر می‌شود.

چنددقیقه‌ای با صدای مادرانی که نوایی لالایی برای علی‌اصغر سرداده‌اند همراه می‌شوم سپس پای گفتگو با آنان می‌شوم.

 فرزندم را از همان کودکی به این محافل می‌آورم تا درس دلدادگی و عاشقی به اهل‌بیت (ع) را فرابگیرند

مادر ۲۷ ساله‌ای نوزاد سه ماهش در آغوش دارد و به پهنای صورت اشک می‌ریزد گفت: حضور در این مکتب سن‌وسال نمی‌شناسد و فرزندم را از همان کودکی به این محفل می‌آورم تا درس دلدادگی و عاشقی به اهل‌بیت (ع) را فرابگیرند.

وی افزود: حضرت علی‌اصغر (ع) کوچک‌ترین سرباز واقعه کربلا، باب‌الحوائجی است که با دست‌های کوچک خود گره‌های بزرگی را باز می‌کند.

 ۲۰ سال تمام در حسرت کودکی بودم که مادر صدایم کند

لیلا شهروند دیگری است که به همراه دختربچه دوساله در این مراسم شرکت کرده با صدای اندوه‌باری گفت: ۲۰ سال تمام در حسرت کودکی بودم که مادر صدایم کند.

وی در ادامه بیان کرد: سه پیش در این مراسم نذری کرده و عهدی با علی‌اصغر سرباز ۶ماهه بستم.

 اینجا بچه‌ها شفاعت بزرگ‌ترها را می‌کنند

لیلا با بیان اینکه اینجا بچه‌ها شفاعت بزرگ‌ترها را می‌کنند، گفت: عهد بستم اگر صاحب پسر شدم نامش را علی‌اصغر و اگر صاحب دختری شدم نامش را رقیه بگذارم و همه ساله سربند یا علی‌اصغر برای نوزادان خریده و به کودکان هدیه کنم.

وی بیان کرد: اکنون دو است که با دخترم رقیه در این مراسمات شرکت می‌کنم و از باب‌الحوائج علی‌اصغر می‌خواهم که نیم‌نگاهی به آنان بیندازد.

داستان پرپر شدن کودک شش‌ماهه اباعبدالله (ع) جگرمان را می‌سوزاند

طاهره از دیگر شهروندی است که به همراه دو دخترش در این مراسم شرکت کرده بود در گفتگو با خبرنگار حرف رک، بیان کرد: قرن‌ها از واقعه «عاشورا» می‌گذرد؛ اما همچنان زخم‌های تن حسین بن علی (ع) تازه است، لب‌های عباس هنوز تشنه و کودکان، چشم‌انتظار آب هستند؛ هنوز روایت عروسی قاسم و رفتن تازه‌داماد به میدان نبرد قلبمان را در سینه می‌فشارد و داستان پرپر شدن کودک شش‌ماهه اباعبدالله (ع) جگرمان را می‌سوزاند.

وی تصریح کرد: چهارمین سال است که سعادت حضور در این مراسم همراه فرزند خود را دارم.

 حضور در مراسم شیرخوارگان حسینی تسکینی برای دل دردمند است 

لیلا عنوان کرد: حضور در این مراسم تسکینی برای دل دردمند است و از حضرت علی‌اصغر (علیه‌السلام) می‌خواهم که فرزندم را که مشکل ریوی دارو شفا دهد.

 فاطمه زنی جوان بود که در حسرت مادر شدن به سر می‌برد

افسانه در گوشه‌ای از مصلی که ابر چشمانش بارانی است، وقتی از او پرسیدم نوزادت کجا است، بغضش آب شد. فاطمه زنی جوان بود که در حسرت مادر شدن به سر می‌برد و برای گره‌گشایی از مشکلش به این درگاه و آستان پناهنده شده است.

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×