وصیتنامه «شهید مفقودالاثر رمضان مسافر یادگارلو»
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «حرف رک» «شهید مفقودالاثر رمضان مسافر یادگارلو» یکم تیر ۱۳۲۵ در روستای یادرگالو از توابع شهرستان نقده در خانوادهای مذهبی و متعهد دیده به جهان گشود. دوران کودکی او در فضای معنوی خانواده شکوفا گشت. ولی هنگام شروع به تحصیلات به لحاظ مشکلات خانوادگی تحصیلات را رها و شروع به یادگرفتن حرفه نمود. حرفه خیاطی را آموخت و با عزیمت به تهران شروع به کار و فعالیت در حرفه خیاطی کرد. با آغاز انقلاب همراه با سایر مردم در تمامی راهپیماییها حضور فعال داشت. لحظهای از مبارزه دست نکشید. غیرت و جوانمردی او زبانزد عام و خاص بود بهطوریکه در تهران بزرگ به گردن مجسمه شاه ملعون طناب بسته و به زیر کشید و طلوع فجر آزادی را با چشمان امیدوار خویش نظارهگر شد و وقتی رهبر انقلاب قدم به ایران گذاشت، از جمله مشایعین با پایبرهنه که از فرودگاه تا بهشتزهرا در استقبال امامش بود. وقتی انقلاب پیروز شد، از هیچ کوششی در راه خدمت به انقلاب دریغ نمیورزید. طوری که با شروع دسیسههای خودفروختگان ضدانقلاب در غرب بدون اطلاع خانواده و بهصورت محرمانه جهت مبارزه با عناصر مزدور ضدانقلاب به بسیجیان دلاور شهید چمران پیوست و در غرب کشور عملیات نامنظم به فرماندهی آن شهید بزرگوار دلاوری و رشادتها از خود نشان میداد
.
پارهای از وصیتنامهٔ «شهید مفقودالاثر رمضان مسافر یادگارلو» را در ذیل میخوانید:
«با عرض سلام خدمت مادر عزیزم، امیدوارم که حال شما خوب و سلامت و تندرست هستید، مادر عزیزم ما الان در اندیمشک هستیم و معلوم نیست کی به خط اول جبهه برویم، الحمدا… حال من خوب است و سلامت و تندرست هستم و به دعاگوی شما مشغول هستم. مادر عزیزم من از شما تقاضا دارم که من را حلال کنی و هر بدی از من دیدهای مرا ببخشی.
مادر عزیزم در نمازهایت امام و رزمندگان را دعا کن، مادر عزیزم اگر من شهید شدم، خواهش میکنم گریه نکن، اگر هم خواستی گریه کنی طوری گریه کن که دشمنشاد نشود، انشاء ا… که با پیروزی بر میگردیم، خداحافظ شما. به امید پیروزی رزمندگان اسلام!»
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
از عمر ما بکاه و بر عمر او بیفزا
رزمندگان ما را نصرت عطا بفرما
زیارت کربلا نصیب ما بگردان
انتهای خبر/