حال و هوای شهر کربلایی شد
به گزارش پایگاه خبری حرف رک؛ امروز پنجشنبه ۲۳ شهریور کوچهها و خیابانهای ارومیه حال و هوایی دیگر داشت. همزمان با سالروز رحلت پیامبر اکرم (ص) شهیدان گمنام روی دستهای مردم شهیدپرور این سرزمین تشییع شدند.
قشرهای مختلف مردم با حضور در این مراسم معنوی، بار دیگر با آرمانهای انقلاب اسلامی، شهدای گرانقدر و منویات مقام معظم رهبری تجدید پیمان کردند و بر عهد و پیمان خود برای حفظ ارزشهای انقلاب اسلامی تأکید کردند و به دشمنان اعلام کردند که این مردم انقلابی و ولایتمدار تا پای جان در راه حفظ انقلاب و اهداف آن ایستادهاند و از هیچ تهدیدی علیه کشورمان نمیهراسند و از انقلاب، نظام و وطن دفاع خواهند کرد.
امروز در ارومیه حال و هوایی دیگر بود، بهراستی کدام حال و هوایی است که مادری را منتظر و پدری را همچنان نگران کند، کدام حال و هواست که همسری را عاشقانه سر پا و منتظر عشق نگه دارد کدامین حال و هواست… و بهراستی امروز روز دیگری بود .
مردم دیار باکریها امروز میزبان شهدای گمنام بودند، این بار فارغ از تمامی گرایشان فکری و سیاسی و اختلافنظرها و سلیقهها به استقبال شهدای خود رفته بودند.
امروز در فضای عطرآگین تشییع شهدای گمنام حضور زنان و دختران نیز بسیار چشمگیر بود، مردمان این استان همه خوب به یاد دارند، زنان این خطه از کشور، در پیروزی انقلاب اسلامی و برگزاری باشکوه اولین راهپیمایی صحنههایی بیبدیلی را در تاریخ ثبت و در دفاع مقدس نیز جگرگوشههای خود را برای دفاع از کیان این سرزمین روانه کردند.
امروز نیز زنان و دختران این دیار، عاشقانه در کنار شهدای گمنام خوشنام حضور یافتند تا برای آخرین بار با آنها وداع کنند و رسم مهماننوازی را بهجای آورند.
دختر ۱۳ سالهای در میان انبوه جمعیت، کنار مادرش با چشمانی گریان و دلی انبوه از غم ایستاده بود با صدای بغضآلود، به خبرنگار حرف رک گفت: دلم برای پدر شهیدم تنگ شده است.
وی بیان کرد: سال گذشته پدرم در اغتشاشات به دست اغتشاشگران مظلومانه به شهادت رسید.
این دختر نوجوان لحظهای درنگ میکند و آهی از ته دلش میکشد و در ادامه میگوید: نماز اول وقت برای پدرم در حکم اوجب واجبات بود. تحت هیچشرایطی نماز اول وقتش قضا نمیشد، اگر امکانش بود، خودش را به مسجد میرساند، اگر نه، هرجا که بود (تأکید و تکرار میکند: «هرکجا که بود») بهسرعت گوشهای مشغول نماز میشد. در مسافرتها، همیشه زیراندازی پشت ماشین داشتیم که رأس اذان، آن را کنار جاده پهن میکردیم و همراه پدر به نماز میایستادیم.
فاطمیه با چشمانی اشکآلود دوباره تکرار میکند: دلم هوای پدرم را کرده است، دلم میخواهد دوباره در بلغش آرام بگیرم، اما… گریه امان دوباره به ادامه مصاحبه را نمیدهد.
در این هنگام سرم را پایین میاندازم که اشکهایم شرمندهام نکنند. ریکوردر را خاموش میکنم. دیگر حرفی برای گفتن نمانده است، من از حال روشن او هیچ نمیفهمم، اما بهراحتی خلوص کلماتش را متوجه میشوم و باور میکنم که پدر هنوز و همچنان با اوست، همیشه، جایی پشت در همین حسینیه، با پاکتی هدیه در دست، آماده برای نشاندادن ادامه مسیر سبزش به دخترش.
اینجا مادرانی را میبینی که با دیدن تابوتها خود را به سمت شهدا انداخته؛ مانند یعقوبی که در انتظار یوسف سالهای سال چشمانتظار نشسته است.
پیرزنی که در حال لبیکگویان بود، با چشمانی گریان عکس یک شهید را بر دست داشت، در گفتگو با خبرنگار حرف رک؛ گفت: مسیر سبز شهدا ادامه دارد.
از او پرسیدم مادر جان فرزند شهیدی داری که به این مراسم آمدهای؟ پیرزن آهی کشید و گفت: نه مادر، اما این جوانان همه فرزندان ما هستند اینها برای دفاع از خاک و کشور جان خود را تقدیم انقلاب و اسلام کردند، حالا بر من واجب است که در این مراسم شرکت کنم.
لازم به ذکر است، پیکرهای مطهر روز چهارشنبه پس از تشییع در سردشت، به ارومیه منتقل شده بود که البته در مسیر نیز مراسم استقبال از شهدا در شهرستانهای میرآباد، پیرانشهر و نقده انجام شد.
پس از تشییع، پیکر این ۲۴شهید والامقام دوران دفاع مقدس به سمت تهران بدرقه خواهد شد.
انتهای خبر/