» اخبار استان » ارومیه » خانه و خانه‌سازی در فرهنگ اسلامی
ارومیه - یادداشت

خانه و خانه‌سازی در فرهنگ اسلامی

آذر 14, 1402 60

یکی از مباحث ضروری پیرامون تاثیر و تاثرات فرهنگی خانه، توجه به حلال بودن آن است چه از حیث مصالحی که در ساخت خانه به کار می‌رود و چه از حیث پولی که برای خرید آن صرف می‌شود.

یکی از مباحث ضروری پیرامون تاثیر و تاثرات فرهنگی خانه، توجه به حلال بودن آن است چه از حیث مصالحی که در ساخت خانه به کار می‌رود و چه از حیث پولی که برای خرید آن صرف می‌شود.

 «حلال» در لغت از ماده (ح ل ل) به معنای باز کردن گره است، چنان که در آیه:

 وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی

 واژه «احْلُلْ» استعاره برای باز شدن زبان از لکنت و گره در سخن‌گفتن است

 و در اصطلاح، در مقابل «حرام» بوده و به معنای رفع ممنوعیت است، چنان که در آیه:

 وَ أَحَلَ اللَّهُ الْبَیْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا [3]

 حلال کردن بیع، به معنی رفع ممنوعیّت از آن است

 بنابراین حلال بودن و حرام بودن در اصطلاح فقهی اشاره به مواردی دارد که از منظر شریعت مقدس اسلام جایز و یا ممنوع هستند.

 هر چند اصل اولیه در اسلام بر حلال و مباح بودن اشیاء است، اما در مواردی که دلیل یا اماره ای شرعی، اشاره به حرمت چیزی داشت، دیگر نمی‌توان اصل اولی یاد شده را ملاک حکم قرار داد و باید تابع ممنوعیت اعلام شده از سوی شارع باشیم، چنان که در اسلام بر حرمت پول به‌دست‌آمده از راه ربا [6] ، رشوه [7]، دزدی و غصب [8]، تصرف نابجا در مال یتیم [9]، مال به‌دست‌آمده از خریدوفروش شراب، قمار، بت [10] ، مردار، خون، گوشت خوک [11]، کم‌فروشی [12]، و… تأکید شده است.

آثار مال حرام
کسب مال حرام نه‌تنها حرمت تکلیفی دارد و برای آن در قیامت وعده عذاب داده شده است، بلکه دارای آثار وضعی مخربی است که در دنیا گریبان شخص را می‌گیرد و جسم و روح او را می‌آزارد.

بخشی از آثار وضعی کسب مال حرام عبارت است از:
1 ـ فقیر شدن
شاید عده‌ای بر این خیال باشند که کسب مال از هر راهی اسباب آرامش و آسایش آنها را فراهم خواهد نمود، غافل از این که تلاش در راه کسب مال حرام نه‌تنها بر ثروت آن‌ها نمی‌افزاید، بلکه موجب فقر و تنگدستی بیشتر آنها می‌شود، چنان که از رسول خدا (ص) روایت شده است:

وَ مَنْ کَسَبَ مَالًا مِنْ غَیْرِ حِلِّهِ أَفْقَرَهُ اللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ) [1]

کسی که مالی را از را غیر حلال کسب کند خداوند او را فقیر گرداند
2 ـ رفتن برکت از مال و عمر
«برکت» به معنای خیر و فزونی بخششِ الهی در چیزی است [2] و کسب روزی از راه حرام، یکی از موانع برکت شمرده شده است، چه‌بسا افرادی که شبانه‌روز مشغول کار و فعالیت هستند، ولی به لحاظ اقتصادی در تنگنا قرار دارند و نه‌تنها کسب‌وکارشان رشدی ندارد، بلکه دچار پس رفت و کاهش سرمایه هستند.

همان‌طور که گفته شد یکی از مواردی که برکت را از کسب‌وکار آدمی زائل می‌نماید، کسب مال از راه حرام است. در این باره امام هادی (ع) به داود صرمی می‌فرمایند:

إِنَّ الْحَرَامَ لَا یَنْمِی وَ إِنْ نَمَی لَمْ یُبَارَکْ لَهُ فِیهِ وَ مَا أَنْفَقَهُ لَمْ یُؤْجَرْ عَلَیْهِ وَ مَا خَلَّفَهُ کَانَ زَادَهُ إِلَی النَّارِ. [3]

مال حرام رشد نمی‌کند. اگر هم رشد کند، برکتی در آن نیست. آدمی آنچه را هم که از حرام انفاق کند، پاداشی ندارد و آنچه را هم که باقی گذارد، ره توشه او به سوی آتش جهنم است.

آیت‌الله مکارم شیرازی در توضیح این روایت فرموده‌اند:

امام (علیه‌السلام) در این روایت به چهار نکته اشاره کرده‌اند که دو نکته دربارهٔ حرام است و دو نکته در مورد نتیجهٔ آن.

نکتهٔ اول: در مورد حرام این است که حرام نمو ندارد.

[نکتهٔ] دوم: اینکه اگر هم نمو داشته باشد برکت ندارد.
این دو با هم متفاوت است. گاه انسان مال زیادی دارد و از رشد و نمو برخوردار است، ولی می‌بیند که برکت نداشت و همه از دستش رفت. بخشی از آن حیف و میل شد، بخشی صرف بیماری‌های سنگین شد و مانند آن و صاحب آن بهره‌ای از آن نبرد.
نتیجهٔ آن این است که این مال حرام را یا صرف می‌کند یا برای خود باقی می‌گذارد:
اگر صرف کند، هیچ اجر و پاداشی برای صاحب آن به دنبال ندارد حتی اگر خرج مسجد و حسینه، حج و غیره کند ثوابی به دنبال ندارد.
اگر هم برای فرزندان و ورثه باقی بگذارد، زاد و توشه‌ای برای صاحبش به دوزخ است.
در بی‌برکتی مال حرام از امیر المومنین (ع) روایت شده است:
مَن یَکسِبْ مالاً مِن غَیرِ حَقِّهِ یَصرِفْهُ فی غَیرِ أجرِهِ .
هر کس مالی را به‌ناحق کسب کند، آن را در راهی خرج کند که اجری نداشته باشد.

3 ـ خارج‌شدن از ولایت خدا و ائمه (ع)
یکی از آثار معنوی مال حرام، ایجاد تاریکی در فکر و روح آدمی است، انسان مبتلا به مال حرام، به دشمنی با خدا برخاسته است، چنان که خداوند متعال در قرآن کریم برخی از موارد حرام‌خواری را اعلام جنگ باخدا و رسول خوانده و فرموده است:
فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ ۖ [3]
اگر ترک ربا نکردید آگاه باشید که به جنگ خدا و رسول او برخاسته‌اید
بی شک کسانی که به جنگ باخدا و رسول او برخاسته‌اند، از ولایت او خارج می‌شوند، چنان که شیطان به‌خاطر مخالفت از دستور الهی از ولایت خدا خارج شد، ازاین‌رو امام صادق (علیه‌السلام)، ولایت کسی را که مال مؤمنی را به حرام می‌خورد از خود نفی کرده می‌فرمایند:
لَیْسَ بِوَلِیٍّ لِی مَنْ أَکَلَ مَالَ مُؤْمِنٍ حَرَاماً [4].
هر کس مال مؤمنی را به‌ناحق بخورد پیرو من نیست
ایشان، در جای دیگر آثار شوم حرام‌خواری را نه‌تنها متوجه شخص، بلکه متوجه نسل او دانسته فرموده‌اند:
کَسْبُ الْحَرَامِ یَبِینُ فِی الذُّرِّییَةِ.
[اثر] درآمد حرام، در نسل آشکار می‌شود.

بنابراین آثار شوم حرام‌خواری ممکن است خود را در قالب مخالفت با شریعت، نپذیرفتن سخن حق، دوستی با دشمنان خدا، بیماری و فقر خود شخص و نسل او نمایان سازد.
خانه‌سازی با مال حرام
در تعالیم اسلامی در کنار توجه به اثرات شوم حرام‌خواری، به تأثیر مال حرام در خانه‌سازی به‌عنوان یکی از مصادیق آن اشاره شده است. در این باره از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است که به‌کاربردن سنگ حرام باعث ویرانی خانه است:
اتّقوا الحجر الحرام فی البنیان فإنّه أساس الخراب.
از به کاربردن سنگ حرام در ساختمان بپرهیزید که مایه ویرانی است. [1]
و از امام صادق (ع) نقل شده است:
هر کس مالی را از راه غیر حلال به دست آورد، بنّایی و گل و آب بر او مسلّط شود [2]
که کنایه از بی‌برکتی مال حرام و گرفتاری‌هایی دارد که شخص با آن مواجه می‌شود.
بنابراین با آن که خانه‌یکی از نیازهای اصلی بشر و مایه آرامش اوست، به‌واسطه کسب مال حرام تبدیل به عامل بدبختی او شده، نه‌تنها برکت و آرامش را از زندگی او سلب می‌کند، بلکه تبدیل به سیاه‌چاله‌ای می‌شود که تمام سرمایه و دارایی او را در خود می‌بلعد بی آن که برای او فایده و بهره‌ای داشته باشد، ازاین‌رو امام صادق (ع) فرمودند:
خداوند تبارک‌وتعالی را سرزمین‌هایی است به نام «انتقام گیرنده» که هرگاه خداوند به بنده‌ای ثروتی دهد و او حقّ خداوند عزوجلّ را از آن نپردازد، خداوند یکی از آن سرزمین‌ها را بر وی مسلّط گرداند و او آن مال را در آنجا بر باد دهد و آن گاه بمیرد و آن را از خود باقی گذارد [3].
و در روایتی به همین مضمون امام هادی ع فرموده اند:
إِنَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَ جَعَلَ مِنْ أَرْضِهِ بِقَاعاً تُسَمَّی الْمَرْحُومَاتِ أَحَبَّ أَنْ یُدْعَی فِیهَا فَیُجِیبَ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ مِنْ أَرْضِهِ بِقَاعاً تُسَمَّی الْمُنْتَقِمَاتِ فَإِذَا کَسَبَ الرَّجُلُ مَالًا مِنْ غَیْرِ حِلِّهِ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیْهِ بُقْعَةً مِنْهَا فَأَنْفَقَهُ فِیهَا. [4]

خداوند متعال جاهایی از زمین را به نام مرحومه نامید که دوست داشت مردم در این مکان‌ها دعا کنند تا مستجاب شود و خداوند مکان‌هایی را به نام محل‌های نقمت نامید پس هرگاه مردی کسب حرام کند خداوند یکی از این مکان‌ها به او می‌دهد تا برای آن زمین خرج کند.
باطل شدن نماز
یکی از آثار وضعی ساخت خانه با مال حرام آن است که عبادات شخص به‌ویژه نماز در خانه‌ای که با مال حرام ساخته شده یا خریداری گردیده است قبول نمی‌شود.
ازاین‌رو مراجع معظم تقلید، فصلی را در رساله‌های عملیه تحت عنوان «مکان نمازگزار» به این مسئله اختصاص داده‌اند و شرایطی را برای صحت نماز شمرده، شرط اول آن را مباح بودن مکان نمازگزار بیان کرده‌اند [1] و در توضیح آن گفته‌اند:
مکان نماز باید غصبی نباشد. نماز در جای غصبی هر چند که بر روی فرش و تخت غیر غصبی باشد، باطل است.
نظر به اهمیت مسئله، در ادامه تعدادی از مسائل مرتبط با مباح بودن زمین از رساله امام خمینی (ره) و رساله آموزشی مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی) تقدیم می‌شود:
– نمازخواندن در ملکی که منفعت آن مال دیگری است
نمازخواندن در ملکی که منفعت آن مال دیگری است بدون اجازه کسی که منفعت ملک مال او می‌باشد باطل است؛ مثلاً در خانه اجاره‌ای اگر صاحب‌خانه یا دیگری بدون اجازه کسی که آن خانه را اجاره کرده نماز بخواند نمازش باطل است و همچنین است اگر در ملکی که دیگری در آن حق دارد نماز بخواند؛ مثلاً اگر میت وصیت کرده باشد که ثلث مال او را به مصرفی برسانند تا وقتی ثلث را جدا نکنند نمی‌شود در ملک او نماز خواند.
– نمازخواندن روی زین غصبی:
کسی که ناچار است نماز واجب را سواره بخواند، چنانچه حیوان سواری یا زین آن غصبی باشد، نماز او باطل است و همچنین است اگر بخواهد سواره نماز مستحبی بخواند
– نماز خواندن در زمین خریداری شده با پول خمس و زکات:
اگر با عین پولی که خمس و زکات آن را نداده ملکی بخرد تصرف او در آن ملک حرام و نمازش هم در آن باطل است. و همچنین است اگر به ذمه بخرد و در موقع خریدن قصدش این باشد که از مالی که خمس یا زکاتش را نداده بدهد.
ـ نماز خواندن در ملک شریکی: کسی که با دیگری در ملکی شریک است درصورتی‌که سهم هر یک از دیگری جدا نباشد، نمی‌تواند بدون رضایت شریکش در آن ملک نماز بخواند
– نمازخواندن درخانه‌هایی دولتی
شخصی که در یک خانه‌ی دولتی زندگی می‌کند که مدت سکونت وی در آن به پایان رسیده و حکم تخلیه نیز به او ابلاغ شده است، اگر از طرف مسؤولین ذیربط، مجاز به استفاده از آن خانه بعد از مهلت مقرر نباشد تصرفات او (و از جمله نماز خواندن) در آن حکم غصب را دارد.

ادامه دارد.

سعید بهادری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×