تازه های خبر - فرهنگی

وصیت‌نامه شهید صادق احمدوند اقدم

اردیبهشت 9, 1403 ۰:۰۵ ق٫ظ 30

شهید مفقودالاثر صادق احمدوند اقدم در وصیت‌نامه خود نوشت: از این امت بیدار و حاضر خواستارم که امام را تنها نگذارند و در همه حال به فکر انقلاب و جبهه باشند و تا خون در رگ دارند، این انقلاب را که وعده پیروزی آن داده شده را یاری کنند تا پرچم پرافتخار ا... اکبر بر بلندترین نقطه جهان برافراشته گردد.

«شهید صادق احمدوند اقدم» سیزدهم فروردین 1345، در شهرستان خوی در خانواده مذهبی و معتقد به اسلام و قرآن چشم به جهان گشود. در همان دوران کودکی به همراه خانواده‌اش به ارومیه مهاجرت نمود و تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را با نمرات عالی در همان شهر به سرانجام رساند، به دلیل علاقهٔ زیادی که به درس‌ومشق داشت با نمرات بهتر وارد دانشگاه امام حسین (ع) شد.
وی، فردی مؤمن و معتقد به اسلام و عاشق حضرت امام خمینی و تابع ولایت‌فقیه بود. در عاشورای حسینی برای مظلومیت امام حسین (ع) و یاران وفادارش، ازته‌دل سینه می‌زد و اشک می‌ریخت. متفکری که به صحرای سرخ کربلا می‌اندیشید. مسافر کربلا، زائر امام حسین (ع) که زیارت یا شهادت بر لبش بود. حضور سرخ و حماسی‌اش سرشار از ایمان و عرفان بود. شاگردمدرسه عشق بود و به معراج می‌اندیشید.

در پاره از وصیت‌نامه شهید آمده است:

«اللهم فاقبل عذری و ارحم شده ضرّی و فکنی من شدّ وثاقی»
«پروردگارا بپذیر عذر مرا و رحم‌کن در سختی و گرفتاریم و رهاساز مرا از بند سختی‌ها.»

به کوری چشم دشمنان همیشه پیروز و سرافراز باشید

«خدایا با چه وضعی شروع به نوشتن وصیت‌نامه می‌کنم که سرتاپا گناه و معصیت و آلوده به عوامل دنیوی هستم و خود را کاملاً آماده پذیرایی خداوند نمی‌دانم و قادر به مقابله با عوامل، پرس‌وجوهای الهی نبوده و نیستم و گرچه از خداوند ناامید نبوده و به او وابسته هستم و این بنده عاصی خواستم چند مطلبی را به عرض برسانم و امیدوارم که به حق پنج‌تن آل عبا (محمد و علی و حسن و فاطمه و حسین (ع) مورد عفو الهی قرار گیرم.

از این امت بیدار و حاضر خواستارم که امام را تنها نگذارند و در همه حال به فکر انقلاب و جبهه باشند و تا خون در رگ دارند، این انقلاب را که وعده پیروزی آن داده شده را یاری کنند تا پرچم پرافتخار ا… اکبر بر بلندترین نقطه جهان برافراشته گردد و همیشه آن ارزش انقلاب را حفظ کنند و هیچ‌وقت از یاد شهدا غافل نباشند و در همه اعمال خود، خدا را در یاد داشته باشند و هیچ‌وقت از این خون شهدا برای رسیدن به آمال دنیوی استفاده نکنند و همیشه پشتیبان ولایت‌فقیه باشند.
سخنی هم با پدر و مادر بزرگوارم دارم که انشاءا… این خطاکار را که نتوانسته‌ام آن حق و دینی را که بر گردن من داشته، عطا نمایم و هرچه بدی از ما دیده‌اند به بزرگواری خودشان مورد عفو و مغفرت قرار دهند.
پدر و مادرم؛ از کوچکی بااین‌همه رنج و مشقت مرا بزرگ کردید و خیلی رنج هاو اذیت‌ها تحمل کردید، می‌خواهم که بعد از شهادت من هیچگاه ناراحت نبوده و مثل زینب کبری (ع) عمل کنید و به‌خاطر حسین (ع) و ۷۲ تن از یارانش ناراحت شوید و گریه و زاری کنید. خود را در مقابل منافقین و دشمنان ناراحت نشان ندهید و به کوری چشم دشمنان همیشه پیروز و سرافراز باشید و از اینکه فرزندتان را به‌خاطر قرآن و اسلام جان خود را فدا کرده، افتخار کنید و هر چه بدی از من دیده‌اید، به‌خاطر رحمت‌های الهی گذشت کرده و مورد عفو قرار دهید.

و با خداحافظی از خواهر و برادران گرامیم، امیدوارم که انشاءا… هر چه بدی از این شهید دیده باشی، به‌خاطر رضای خداوند مورد مغفرت قرار دهید و خواهر بزرگوار انشاءا… که بعد از شهادت من همچون زینب کبری (س) صبور بوده و حافظ خون شهیدان باشید و هر چه می‌توانی از عفت و حجاب خود نهایت حفاظت را به جا آورید. در ضمن به‌تمامی دوستان و آشنایان که حقی بر گردن ما دارند، حلالیت طلبیده و انشاءا… که هر چه بدی از ما دیده‌اند ببخشند.!»

کوی جانان را که صد کوه و بیابان در ره است / رفتم از راه دل و دیدم که ره یک گام بوداپ

انتهای خبر/

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×